صفحه
کلیات فلسفه:
این کتاب یکی از منابع بخش فلسفه کنکور ارشد فلسفه علم بود. من دوبار این کتاب رو خوندم. البته دفعه اول فقط سریع از روش خوندم ولی دفعه دوم با دقت کتاب رو خوندم.
ترجمه:
به نظرم واژههایی که برای ترجمه استفاده کرده بود کمی غریب بود یعنی بعضا با معادل انگلیسی واژهها بیشتر ارتباط برقرار میکردم تا ترجمه فارسی اون کلمه. شاید دلیلش زمان ترجمه بود، چون چاپ اول کتاب سال 1356 بوده. از طرفی خود مترجم خیلی جاها جدا از ترجمه متن اضافه کرده بود. مثلا در فصل اول یعنی علم اخلاق، تقریبا 21 صفحه خود مترجم اخلاق در اسلام رو اضافه کرده. البته مطالبش مفید و جالب بود ولی به نظرم وقتی کتابی ترجمه میشه درست نیست که خود مترجم یه بخش به کتاب اضافه کنه. خیلی جاها هم در پاورقی مترجم با نظری که یک فیلسوف داده بود مخالفت کرده بود و بعضا یک صفحه پاورقی در نفی نظر اون فیلسوف نوشته بود.
خود کتاب:
این کتاب هفت تا فصل داشت:
- علم اخلاق
- فلسفه سیاسی
- فلسفه اولی
- فلسفه دین
- نظریه شناسایی
- منطق
- فلسفه معاصر
به نظرم تا حدی خوبی بخشهای مختلف فلسفه رو پوشش داده بود ولی خب طبیعتا کامل نبود. مثلا فقط اشاراتی به نیچه داشت و یا در مورد هگل یا فیشته خیلی کوتاه و مختصر توضیح داده بود و کلا هم خبری از فیلسوفان غیر غربی نبود (که البته طبیعیه). به طور کلی در همه فصلها با توجه به موضوع اون فصل، به ترتیب تاریخی نظرات فیلسوفان مختلف رو آورده بود و به طور معمول هم بعد از توضیح در مورد آرای یک فیلسوف، نقدهایی که به نظرش وارد بود رو هم آورده بود.
در بخش منطق، به طور خیلی خلاصه مقدمات و مطالب اصلی منطق صوری توضیح داده شده بود.
در مورد فلسفه معاصر هم، خیلی مختصر در مورد پراگماتیسم، اتمیسم منطقی (راسل و ویتگنشتاین متقدم)، پوزیتیویسم، فلسفه زبان (ویتگنشتایم متاخر) و اگزیستانسیالیسم توضیح داده بود، که البته خیلی کوتاه و مختصر بود.
در کل به نظرم کتاب خوبی بود اما ترجمه خیلی روانی نداشت و شاید برای کسی که هیچ آشنایی با فلسفه نداره این کتاب خیلی جذاب نباشه.
زندگی بیتحقیق و بدون مطالعه زندگی نیست و ارزش ندارد.
نقل قولهایی از کتاب:
- زیرا خواه من بیدار باشم یا خواب، دو و سه باهم همیشه پنج میشود، و مربع هیچگاه نمیتواند بیش از چهار ضلع داشته باشد، و به نظر ممکن نمیآید که بتوان درباره حقایقی چنین روشن و آشکار شک و تردید کرد.
- پیش از هر چیز، اشیا فقط تصوراتی هستند که ما از آنها داریم. این فلاسفهاند که این امر عجیب ناشناخته را به نام “یک شیء مادی مستقلا موجود” اختراع کردهاند.
- شکاکیت ملایم هیوم عبارت بود از شک و تردید درباره هر چیز وقتی احساس میکرد که باید شک و تردید داشت، و اعتقاد به همه گونه امور، و از جمله نظریه خودش درباره عقاید انسانی، وقتی درمییافت که باید اعتقاد داشت.
- راسل فرض کرد که “اصول ریاضیات” طرح یک زبان کامل را به ما میدهد؛ کامل است زیرا آینهوار ساختمان عالم واقعی را نشان میدهد.
- پوزیتیویستها معتقدند که آنچه فلسفه باید درصدد آن باشد فقط آن است که ما تحلیل نامیدیم.
منظور از تحلیل معلوم ساختن این است که کدام مساله قابل و شایسته است که به وسیله استدلال ریاضی یا منطقی پاسخ گفته شود، و کدام مساله یا مسائل است که قابل جوابگویی به وسیله نوعی پژوهش تجربی است.
من سیاوش مزداپور هستم …
هر چی فکر کردم نمیدونستم بعدش چی باید بنویسم! فقط اینو میدونم که موجودی نیمه هوشمند و نیمه خودآگاهم (اینم حتی خیلی مطمئن نیستم) که در مقایسه با ابعاد مکانی و زمانی کیهان با تقریب خوبی فقط یه نقطهم D: کلا هم شگفتزده هستم از دنیایی که دورمه!
ولی خب اینجا یه سری چیز که تو ذهنم هست رو مینویسم و شاید یه فرجی شد و تونستم دنیا رو کمی بهتر درک کنم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.