مردی که داد زد تِرِزا
دستهایم را آوردم بالا و دور دهانم جمع کردم. یک بلندگو درست کردم …
دستهایم را آوردم بالا و دور دهانم جمع کردم. یک بلندگو درست کردم …
یک دفعه دنیا روی سرم خراب شد. چرا؟ چرا؟ چرا؟
داشتم از خیابان ولیعصر پایین میآمدم نسیم سرد پاییزی تا مغز استخوان آدم را میلرزاند ..